شهرشناسی و برنامه ریزی برای شهر با فلسفه ژیل دلوز
چکیده: فلسفه ژیل دلوز، فلسفه ای فضامند و معطوف به شیوه های چینش عناصر انسانی و غیر- انسانی در قالب اژانسمان های ناهمگن و چندگانه است. دغدغه اصلیِ این فلسفه، شدن های متعلق به جغرافیاست؛ شدن هایی که بیش از یک سرهم بندی(اسمبلج) ساده هستند و از توان به هستی درآوردنِ فعال عاملیت خاص خودشان برخوردارند که بدان «اژانسمان» گفته میشود. آنچه یک اسمبلج را به یک اژانسمان تبدیل میکند، روابطی است که میان عناصر وجود دارد. از این رو، آنچه در این فلسفه اهمیت دارد روابط میان عناصر و نه سرشت خودِ عناصر است. این مقاله، تلاش میکند توضیح دهد چگونه چنین فلسفه ای میتواند به عنوان چارچوبی تحلیلی و انتقادی به ما در درک شیوه هایی که واقعیت های موجود در شهریت و برنامه ریزی شهری به هستی درآمده و در طی زمان دچار تحول میشوند کمک کند. در این میان، توجه شهرشناسان روی شدن های برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیت های شهری به هستی درمی آیند، و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمندساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهمترین درس هایی بوده که از فلسفه دلوز آموخته شده است.
واژگان کلیدی: اژانسمان/ اسمبلج، ژیل دلوز، شهرشناسی، برنامه ریزی شهری، فلسفه شهر
Urbanism and Planning for the City through the Gilles Deleuze's Philosophy
Abstract: Gilles Deleuze's philosophy is an inherently spatial that focuses on the ways in which human and non-human elements are arranged into heterogeneous and multiple agencements. The main concern of this philosophy is becomings belong to geography; becomings which are more than a simply assemblage and have the ability to bringing-into-existence of its own agency that called an “agencement”. What makes an assemblage into an agencement is the relations between the entities or elements. Therefore, what is important are the relations between the elements, rather than the elements themselves. This paper seeks to explain how such a philosophy can be used as an analytical and critical framework that help us understand the way realities in urbanity and urban planning comes into being and changes over time. One of the most important lessons that urbanists have learned from Deleuze's philosophy was that they should focus on constructive becomings and the processes by which urban realities are bringing-into-existence, whilst the concern of urban planners should also be to help produce multiple, empowering, open, creative, democratic and inclusive urban spaces.
Keywords: Agencement/assemblage, Gilles Deleuze, urbanism, urban studies, philosophy of the city