تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های فرسوده و نیازسنجی مشارکتی جهت اولویت بندی راهبردها با استفاده از الگوی تلفیقی SWOT-QSPM (مطالعه موردی: محله کوشک عباسعلی ـ شیراز)

چکیده: در سالهای اخیر، توجه به منابع فرهنگی به عنوان موتور محرک بازآفرینی شهری به طور فزاینده ای به یک موضوع اصلی در مطالعات شهری تبدیل شده است؛ بطوریکه محققان زیادی به مشارکت راهبردهای فرهنگی در بازآفرینی شهری تأکید کرده اند؛ ولی هنوز به تجربه موفقیت آمیزی از استفاده منابع فرهنگی جوامع محلی در پروژه های بازآفرینی شهری دست نیافته اند؛ در حقیقت راز موفقیت استفاده از منابع فرهنگی در بازآفرینی شهری در بسیج جامعه و آموزش های حمایتی نهفته است، نه یک رویکرد فرهنگی توسط متخصصین و مدیریت شهری. در این تحقیق به تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فرسوده کوشک عباسعلی و نیازسنجی مشارکتی ساکنین پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف توصیفی- تحلیلی و از لحاظ نتایج کاربردی است. گرد آوری اطلاعات از طریق بررسی منابع کتابخانه ای/ اسنادی؛ روش میدانی و پرسشنامه کسب شده است. حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران 105 خانوار تعیین شده است. روش تحلیل براساس الگوی تلفیقی SWOT-QSPM می باشد؛ به این صورت که پس از سنجش وضعیت محله، راهبردهای مورد نظر در ماتریس SWOT تدوین شده و راهبرد های تدوین شده با استفاده از مدل QSPM و ضریب نرمال شده هریک از عوامل داخلی و خارجی براساس امتیازدهی و نیاز سنجی ساکنین محله اولویت بندی شدند. با توجه به امتیازات راهبردها، راهبرد های بعد عملکردی در اولویت بالاتری قرار دارند. بنابراین طبق نتایج اولویت بندی راهبردها در این مطالعه می توان اذهان داشت؛‌ رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله کوشک عباسعلی، از طریق بسترسازی، مقدمه سازی و استفاده مستمر از سلیقه و فرهنگ ساکنین و پیش بینی پروژه های پیشگام فرهنگی به موفقیت می انجامد. همچنین کاربرد مدل های تلفیقی در نیازسنجی مشارکتی و تشخیص درست و به موقع نیازهای محلی، افزون بر تصمیم سازی مناسب می تواند تسهیلگر اجرای طرح های توسعه محلی باشد.

Abstract: In recent years, attention to cultural resources as a driving force for urban regeneration has become increasingly a major issue in urban studies; As many researchers have emphasized the participation of cultural strategies in urban regeneration; But they have not yet had a successful experience of using the cultural resources of local communities in urban regeneration projects; In fact, the secret of the success of using cultural resources in urban regeneration lies in community mobilization and supportive education, not a cultural approach by experts and urban management. In this research, the application of the culture-led regeneration approach and participatory needs assessment of the residents in neighborhood of Kushk Abbas Ali are analyzed. This research is descriptive-analytical in terms of purpose and applied in terms of results. Gathering information by reviewing library / documentary resources; Field method and questionnaire are obtained. The sample size is determined according to the Cochran's formula of 105 households. The analysis method is based on the integrated SWOT-QSPM model; in this way, after assessing the situation of the neighborhood, the strategies were developed in the SWOT matrix and the strategies were prioritized using the QSPM model and the normalized coefficient of each of the internal and external factors based on scoring and needs assessment of neighborhood residents. Due to the score of strategies, components of activity strategies have a higher priority. Therefore, according to the results of prioritizing strategies in this study, it can be considered; the approach of culture-led regeneration succeeds by laying the groundwork, introducing and continuously using the tastes and culture of the residents and anticipating the pioneering cultural projects. Also, the application of integrated models in participatory needs assessment could provide proper identification of local needs; appropriate decision-making and facilitate the implementation of local development plans.